محل تبلیغات شما

مدیریت رفتار سازمانی

کارگاه آموزشی مدیریت رفتار سازمانی با نگاهی به مدیریت ایرانی

رفتار سازمانی

مدیریت رفتار سازمانی

مدیریت رفتار سازمانی

در این مقاله به مدیریت رفتار سازمانی و آموزش مدیریت رفتار سازمانی با نگاهی به مدیریت ایرانی میپردازیم:

رفتار سازمانی یک رشته کاملا علمی و پیشرفته است که مجموعه ای از مفاهیم و اصطلاحات را

برای توضیح و تبیین رفتار انسان ها در موسسات و شرکتها و در نهایت سازمان ها، فرآهم می کند.

باید اذعان نمود که رفتار سازمانی به رضایت شغلی و مخصوصا طرز تلقی منابع انسانی از دریچه

نوینی می پردازد مدیریت رفتار سازمانی به کنشها و واکنشهای سرمایه های انسانی نگاهی نو و

تازه دارد. مدیریت رفتار سازمانی به مطالبی همچون رفتار اخلاقی، بهبود بهره وری، استفاده از تکنولوژی ، کیفیت محصولات و

خدمات، تنوع نیروی کار و مخصوصا توازن بین کار و زندگی و سایر موارد را در کلاس اقتصاد جهانی پوشش می دهد.


لطفا فیلم تکنیک مدیریتی علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد  در آپارات https://www.aparat.com/v/gO4Vi مشاهده فرمایید.


مازیار میر معتقد است که مدیریت رفتار سازمانی یا Organizational Behavior که به اختصار، OB‌ نامیده می شود  یکی از مهمترین و کلیدی‌ترین و زیر‌بنایی‌ترین درس‌ها در

کلاس مدیریتی است.

درس مدیریت رفتار سازمانی مجموعه‌ای از مبانی اولیه رفتارشناسی فردی و رفتارشناسی در محیط سازمانی را مورد بحث و تبادل نظر قرار می دهد.

 

اهداف دوره رفتار سازمانی 

 

به نظر می رسد که هدف اصلی در رفتار سازمانی، به کار بردن ان برای بهبود  و ارتقاء سطح کیفی و کمی کارایی سازمان ها است یا به عبارت دیگر دستیابی به اهداف

انسانی سازمانی و اجتماعی با ایجاد روابط بهتر می

باشد. این کار با رویکرد سیستمی انجام می شود، یعنی روابط بین مردم و سازمان ها را در ارتباط با کل افراد، گروه ها، سازمان ها و سیستم های اجتماعی تشرح می

کند.


لطفا مقاله کارگاه آموزشی رفتار سازمانی برای مدیران غیر منابع انسانی مطالعه فرمایید.


سرفصل های درس مدیریت رفتار سازمانی

#اموزش_بدون _پاورپوینت

#اموزش فیلم _محور_کارگاهی

قسمت اول:  مدیریت رفتار سازمانی چیست؟

قسمت دوم:مبانی رفتار فردی با رویکرد تمرکز

قسمت سوم:  نگرش ها جهت گیری ها و رضایت شغلی

قسمت چهارم: شخصیت و ارزش ها با رویکرد ارتباطات غیر کلامی

قسمت پنجم: ادراک و تصمیم گیری فردی و گروهی

قسمت ششم:  مفاهیم انگیزش و انگیزشی

قسمت هفتم:  انگیزش از مفاهیم تا کاربردها

قسمت هشتم:  احساسات و عواطف انسانی

قسمت نهم:  مبانی رفتار گروهی

قسمت دهم: بحث در مورد تیم های کاری

قسمت یازدهم ارتباطات

قسمت دوازدهم: رهبری

قسمت سیزدهم: رهبری های معاصر

قسمت چهاردهم:قدرت و ت

قسمت پانزدهم:تضاد در مذاکره

قسمت شانزدهم: مبانی ساختار سازمانی

قسمت هفدهم: فرهنگ سازمانی

قسمت هجدهم: سرمایه های انسانی

قسمت نوزدهم: تغیر و تحول سازمان و مدیریت استرس

بیستم تکنیکهای پیشرفته ذهنیت سازی و بحرانسازی

فصل اول:مدیریت رفتار سازمانی چیست؟

رفتار در سه سطح فردی گروهی و سازمانی است و هدف مطالعه رفتار افراد در سازمان است.علت رفتارشان را بررسی می کنیم و هدف اینست که بتوان رفتار افراد را در سطح سازمان مدیریت کنیم .

چرا در سه سطح رفتار افراد را مطالعه می کنیم؟ زیرا افراد شخصیت ویژگی ها ادراک حالات و احساساتشان در زمانی که تنها هستند و در زمانی که در یک گروه قرار دارند و در زمانی که در یک سازمان هستند می تواند متفاوت و متغیر باشد و چون هدف ما مطالعه رفتار سازمانی است رفتار افراد را در خارج از سازمان بررسی کرده و در سازمان پیش بینی می کنیم. مبنای رفتار افراد درکشان است و بر مبنای واقعیت ها عمل نمی کنند بلکه بر مبنای ادراکشان از واقعیت ها عمل می کنند.

وظایف مدیریت رفتار سازمانی:

در تعداد وظابف مدیریت اختلاف نظر است. وظایف مدیر از دیدگاه رابینز: ۱٫برنامه ریزی     ۲٫سازماندهی ۳٫هدایت یا رهبری ۴٫کنترل ۵٫تصمیم گیری که در مرکز همه اینها تصمیم گیری قرار دارد

وظایف مدیر از دیدگاه مینتزبرگ:

وی سه نقش اصلی برای مدیر تعریف میکند: ۱٫نقش های اطلاعاتی(که شامل سه بخش میباشد) ۲٫نقش های تصمیم گیری(شامل چهار بخش) ۳٫نقش های بین شخصی و بین فردی(شامل سه بخش)   که یکی از مباحثی که در این فصل مطرح می شود نقش هایی است که مینتز برگ تعریف کرده است.

سطوح مدیریت سه سطح مدیریت وجود دارد:

۱٫عالی(ارشد) ۲٫میانی(واسطه) ۳٫عملیاتی(پایه) که اولین سطح مدیریت است.   کار مدیران ارشد انطباق مسائل با تغییرات محیطی است.وی کسی است که وضعیت گذشته،حال و آینده(آنچه در پیش است) را می بیند و بدان توجه دارد ولی مدیران عملیاتی(پایه) فقط وضعیت حال را می بینند.یکی از مشکلات مدیران ما اینست که فقط جلوی پای خود را می بینند و به آینده توجهی ندارند.

مهارت های مورد نیاز هریک از سطوح مدیریت چیست؟

مهارت های مدیران سه تا است که توسط رابرت کیتز مطرح می شود: ۱٫فنی. ۲٫انسانی. ۳٫ ادراکی

میزان مهارت در سطح عالی و میانی و عملیاتی یکسان نیست معمولا مدیران عملیاتی نیاز بیشتری به مهارت های فنی دارند(مهارت کار کردن با دستگاهها)و مدیران ارشد نیاز به مهارت های ادراکی دارند و هر سه سطح مدیریت نیاز به مهارت های انسانی(ایجاد رابطه متقابل با افراد) دارند.

مهارت های ادراکی:

آن نوع توانایی ذهنی است که بتواند مسائل را با هم ببیند.آن نوع توانایی روحی است که بتواند مسائل را تجزیه و تحلیل کند و به شناخت وضعیت های پیچیده بپردازدو این باعث میشود تا بتواند سازمان را با محیطش تطبیق دهد.

مهارت های انسانی:

مهارت کار کردن با دیگران و ایجاد رابطه متقابل با افراد و مدیران هر سه سطح به این مهارت نیاز دارند زیرا در هر سه سطح با افراد سروکار داریم،فهمیدن دیگران(فهمیدن کارمندان)و ایجاد انگیزه برای افراد و کارمندان چه به صورت فردی و چه به صورت گروهی.

مهارت های فنی:

مهارت های تخصصی که از طریق دانش و تجربه حاصل می شود مهارت کار کردن با ماشین آلات،دستگاهها و تجهیزات.

نکته:

این سه مهارت را اصطلاحا مهارت های کلاسیک می گویند. کارایی واثربخشی و بهره وری اگر بتوانیم با حداقل امکانات بیشترین اثربخشی و نتیجه را داشته باشیم میگوییم کارایی داشته ایم اثربخشی زمانی است که بتواند یک سازمان به اهداف خود دست یابد.

هرجا که بحث هدف و دستیابی به هدف مطرح است با بحث اثربخشی سروکار داریم مدیری اثربخش است که بتواند هدف سازمان را تامین کند اما بحث کارایی بحث چگونگی رسیدن به هدف است نحوه انجام کار و کیفیت مطرح است. انجام کارهای درست =اثربخشی درست انجام دادن کار=کارایی اگر هر دو با هم باشند یعنی درست انجام دادن کارهای درست یا جمع کارایی و اثربخشی که در این حالت بهره وری داریم.

ما گاهی به هدف میرسیم مثلا فارق التحصیل می شویم (اثربخشی)ولی با چه معدلی؟(کارایی)اگر هر دو با هم باشند می شود بهره وری،پس در اثربخشی با انتخاب اهداف درست و در کارایی با چگونگی رسیدن به نتایج سروکار داریم و در بهره وری با هر دو.   تفاوت دو واژه manager وadministrator چیست؟ ترجمه هر دو واژه کلمه مدیر است.کلمه administrator بیشتر برای مدیرانی که در بخش دولتی فعالیت دارند به کار میرود اما واژه manager یک واژه عام برای کل مدیران است.

مدیر کیست؟

مدیر کسی است که اهداف سازمان را از طریق افراد و دیگران به دست می آورد. یکی از تعاریف در باره مدیران:کسی که به وسیله دیگران و از طریق دیگران کارهایش را انجام میدهد و ااما خود همه کارها را انجام نمی دهد، و از طریق دیگران هدفهای سازمانی را تحقق می بخشد. مدیران ترتیبی می دهند تا کارها به وسیله دیگران انجام شود،تصمیم می گیرند،منابع را تخصیص می دهند و کارهای دیگران را رهبری می کنند تا هدفهای سازمان تامین گردد.

فعالیت هایی که یک مدیر انجام می دهد چیست؟

۱٫اخذ تصمیم :سایمون اعتقاد دارد مدیریت چیزی جز تصمیم گیری نیست یکی از فعالیتهای عمده مدیر تصمیم گیری است مدیر کارش تصمیم گیری و حل مساله است.

۲٫استفاده صحیح و شایسته از منابع:منظور از منابع،منابع انسانی،مالی (مادی)و تکنولوژی است.تخصیص منابع به عهده مدیر است.

۳٫هدایت کار و فعالیت دیگران:یکی از فعالیت های عمده مدیران اینست که کار و فعالیت دیگران را هدایت کند.   تفاوت میان مدیریت و رهبری چیست؟ دو تفاوت میان مدیریت و رهبری وجود دارد یکی بحث نفوذ است و دیگر اینکه مدیر و مدیریت در سازمان معنا پیدا میکند اما رهبری ااما در سازمان نیست بلکه می تواند در گروه نیز باشد.

 

مدیریت رفتار سازمانی

  مقایسه فعالیت مدیریتی موفق با اثربخش:

در تخصیص وقت برای هر یک از فعالیت هایشان است. مدیران موفق بیشتر تمرکزشان روی بحث اجتماعی ی،جامعه پذیری است ولی مدیران اثربخش بحث برقراری ارتباطات مورد نظرشان است و مدیریت منابع انسانی و سنتی تقریبا برابر است.در بحث ارتباطات تفاوت دارند.   رفتار سازمانی رفتار سازمانی مطالعه رفتار افراد در سازمان است اما باید توجه داشت رشته رفتار سازمانی رشته ای است مرکب از رشته های مختلف علمی که وجود دارد.در حقیقت یک رشته علمی خاص نیست و در رشته مدیریت صرفا مباحثی که خاص این رشته باشد را نمی خوانیم.جامعه شناسی،آمار،ریاضی،روانشناسی و… را می خوانیم.

انواع تصمیم گیری

عقلایی،عقلایی محض،عقلایی نسبیو تصمیم گیری شهودی.   تکمیل کردن درک شهودی با تحقیق سیستماتیک تصمیم گیری شهودی:افراد بر مبنای یک حس درونی تصمیم گیری می کنند نه اینکه هرچه دلشان بخواهد،گاهی به دل انسان چیزی می افتد که این کار درست است،که الهامی یا شهودی است.پس تصمیم گیری بر مبنای این حس درونی تصمیم گیری شهودی است.

آن احساسی که انسان کاری را چگونه انجام دهد.منظور احساسات نیست مثلا عصبانیت یا خوشحالی نیست.افرادی ممکن است یک سری تجربیات داشته باشند که بر اساس احساس درونی خود تصمیم گیری می کنند.مثلا:ستاره فلانی مرا گرفته یا نگرفته درک شهودی است.پدیده های متفاوتی در اطراف ما است یکی از راههای شناخت اطراف درک آن پدیده و عوامل است نوع درک کردن اهمیت دارد.درک تنها آنهم از طریق شهودی فقط می تواند اشتباه و گمراه کننده باشد.

انسان برای اینکه پدیده ها را مطالعه کند و شناخت پیدا کند درک شهودی یک ابزار است در اینجا پیشنهاد میشود که از مطالعات سیستماتیک استفاده کنیم.   مطالعه سیستماتیک:در این مطالعه در جستجوی شناخت روابط هستیم اما بر پایه علت و معلولها و مستندات علمی است.از طریق رابطه بین علت و معلول می خواهیم مسائل را مورد سناسایی قرار دهیم.لازم است که انسان مسائل را تکامل بخشد.از درک منظم بر پایه علمی هم استفاده کند.به هر صورت درک شهودی و مطالعات سیستماتیک ابزاری است برای پیش بینی رفتار در سازمان ها در خانواده،در جامعه افرادی موفق هستند که قادر به پیش بینی باشند،یک شیوه کنترل”کنترل آینده نگر”است که بر پایه پیش بینی است ما باید ابزار پیش بینی را برای خود فراهم کنیم.الهام ابزاری است برای ما که بتوانیم رفتار افراد را پیش بینی کنیم.رفتار دیگران (خواهر،برادر و….)را پیش بینی کنیم مثلا میخواهیم هدیه بخریم،چه چیزی بخریم که بیشترین رضایت خاطر را فراهم کند.

در رفتار سازمانی از چه علومی استفاده کرده ایم؟ علوم رفتاری که مورد استفاده است در رفتار سازمانی شامل: ۱٫روانشناسی. ۲٫روانشناسی اجتماعی. ۳٫جامعه شناسی.  ۴٫مردم شناسی. ۵٫جمعیت شناسی.   تاثیر علوم رفتاری در کجاست؟تاثیر این علوم بر واحدهای اجتماعی چیست؟ ما سه سطح تجزیه و تحلیل داریم: ۱٫فردی. ۲٫گروهی. ۳٫سازمانی.   روانشناسی:چه استفاده هایی می کنیم؟در جستجوی سنجش رفتار،توضیح رفتار و گاهی به دنبال تغییر رفتار است گاهی می توانیم رفتار افراد در سازمان را به وسیله روانشناسی تغییر دهیم و هم در مورد انسانها و هم در مورد حیوانها استفاده می شود.   از روانشناسی در مباحث زیراستفاده می شود:. ۱٫یادگیری. یکی از بحث های یادگیری یادگیری اجتماعی است. نکته:تمرکز یادگیری اجتماعی روی الگوها است.افراد از مشاهده رفتار الگوها یاد می گیرند. ۲٫انگیزش در سطح فردی. ۳٫شخصیت. ۴٫احساسات. ۵٫ادراک. ۶٫آموزش. ۷٫اثربخشی رهبری. ۸٫رضایت شغلی. ۹٫تصمیم گیری فردی. ۱۰٫اندازه گیری عملکرد. ۱۱٫ارزیابی نگرش. ۱۲٫انتخاب کارکنان. ۱۳٫طراحی شغل. ۱۴٫استرس شغلی.   مباحث زیادی مورد استفاده است،روانشناسی دز سطح فردی مورد استفاده قرار می گیرد.   روانشناسی اجتماعی:روانشناسی اجتماعی چیست؟در روانشناسی اجتماعی تمرکز روی تاثیر افراد بر یکدیگر است و تاثیر فرد بر فرد مورد مطالعه قرار نمی گیرد.موضوعی که مطرح می شود اینست که گروهها چگونه بر یکدیگر تاثیر می گذارند؟سازمانها چگونه بر روی یکدیگر تاثیر دارند؟   از روانشناسی اجتماعی در چه مسائلی استفاده می شود؟ ۱٫تغییر رفتار. ۲٫تغییر نگرش. ۳٫ارتباطات. ۴٫فرآیند گروهی. ۵٫تصمیم گیری های گروهی.   سطح تجزیه و تحلیل در روانشناسی اجتماعی گروه است.   جامعه شناسی:به دنبال مطالعه رفتار افراد با یکدیگر هستیم اما به صورت جمع،رفتار فردی مورد نظر نیست و در ارتباط با دیگر انسانهاست.می خواهیم ببینیم انسان ها چگونه با یکدیگر رفتار می کنند؟   در جامعه شناسی چه مباحثی مورد بررسی قرار می گیرد؟ دو سطح تجزیه و تحلیل داریم: ۱٫گروه. ۲٫سازمان.   در سطح گروه چه مسائلی را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهیم؟ ۱٫پویایی گروه. ۲٫تیم های کاری. ۳٫ارتباطات. ۴٫قدرت. ۵٫تضاد. ۶٫رفتارهای بین گروهی.   در سطح سازمان چه مسائلی را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهیم؟ ۱٫تئوری رسمی سازمان یا سازمان رسمی. ۲٫تکنولوژی سازمان. ۳٫تغییر سازمان. ۴٫فرهنگ سازمانی.   از مفاهیم روانشناسی و جامعه شناسی برای شناخت تاثیر افراد بر یکدیگر استفاده می شود.   مردم شناسی:در مردم شناسی جوامع مورد مطالعه قرار می گیرند و مردم در قالب جوامع مختلف مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرند.     فرق مردم شناسی و جامعه شناسی چیست؟ در جامعه شناسی ما گروه و سازمان را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهیم و همانطور که قبلا گفته شد در مردم شناسی ما جوامع را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهیم.جامعه زیر مجموعه جوامع است وقتی ما در جامعه شناسی می گوییم تجزیه وتحلیل گروه ما یک گروه را مورد بررسی قرار     می دهیم اما در مردم شناسی ما جوامع را که زیر مجموعه اش گروه و جامعه است را مورد بررسی قرار می دهیم.   در مردم شناسی چه مباحثی است؟ در مردم شناسی ما دو سطح داریم: ۱٫گروه. ۲٫سازمان.   در سطح گروه چه مباحثی مورد بررسی و تجزیخ و تحلیل قرار می گیرد؟ ۱٫ارزشهای قابل مقایسه. ۲٫نگرش های قابل مقایسه. ۳٫تجزیه و تحلیل میان فرهنگی یا بین فرهنگی.   در سطح سازمان چه مباحثی مورد بررسی و تجزیخ و تحلیل قرار می گیرد؟ ۱٫فرهنگ سازمان. ۲٫محیط سازمان.   اصول اصل به معنی ثابت، پایدار و تغییر ناپذیر است.به معنی بن،ریشه و اساس است.   تفاوت علوم انسانی و علوم تجربی در چیست؟ علوم تجربی تکرار پذیرند و در محیط آزمایشگاهی قابل تکرارند.علوم انسانی تکرار ناپذیرند و در محیط آزمایشگاهی قابل تکرار نمی باشند.در علوم انسانی تعداداستثناء ها گاهی زیاد است اما در علوم تجربی استثناءها کم است. ما در علوم انسانی با موجوداتی سروکار داریم که چه به صورت فردی و چه به صورت اجتماعی قابل تکرار نیستند،هروقت محیطی فراهم شود شبیه محیط آزمایشگاه نتایج آن فابل تعمیم است.       نظریات اقتضایی این نظریات می گوید بستگی دارد،در شرایط مختلف می تواند دستوری بهترین وضع باشد عامل های اقتضایی موقعیت هستند که باعث ایجاد ساخت یا تشکیل روابط اصلی می شوند،این متغیرها را اصطلاحا متغیرهای اقتضایی گویند. متغیرهایی هستند که ممکن است یک رابطه را بین دو پدیده ایجاد کنند یا نکنند: A منجر میشود به B A تحت شرایطی منجر میشود به B تیلور میگوید:پاداش بدهیم عملکرد افزایش می یابد.

ادامه مطلب

مازیار میر مشاور و تحلیلگر

Mazyar Mir professional consultant and analyst

آموزش آیین سخنرانی و سخنوری قسمت پنجم

ترفند عالی برای بالا بردن ماندگاری رایحه عطر

درسهای از انتخابات دهم و بایدها و نبایدها برای کاندیداهای مجلس شورای اسلامی - مازیار میر

رفتار ,  ,سازمانی ,مدیریت ,سازمان ,های ,رفتار سازمانی ,مدیریت رفتار ,تصمیم گیری ,قرار می ,و تحلیل ,مدیریت رفتار سازمانی ,مطالعه رفتار افراد ,داریم ۱٫گروه ۲٫سازمان ,ایجاد رابطه متقابل

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

coroblese gobbdumbgavis دانلود جدیدترین فیلم وسریال ها و موزیک Martha's site Paradise Pet پاریس نیوز تجهیزات پزشكی پالس اكسیمتر الكتروكاردیوگراف SPO2 / تب سنج / ترمومتر لیزری شماره تماس 09106799608 دختر اهوازی 09123420942 معاملات گاوداری مرغداری استان البرز 36638276_026 Marian's site